شهر عشق * عاشقانه *
| ||
|
روی هر شانه سری وقت وداع می گرید / سر من وقت وداع گوشه ی دیوار گریست به امید اینکه از خاطر تو نرود عهد عشق ، به امید اینکه با من بمانی تا پایان سرنوشت،
آنگاه که خنده بر لبت میمیرد / چون جمعه ی پاییز دلم میگیرد / دیروز به چشمان تو گفتم برو / امروز دلمبهانه ات میگیرد . قلبم را دادم به تو که عشق منی ، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو میخواهی،
” قد بالای ۱۸۰، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و … ادامه مطلب بگو در دلت را به من ، که سکوت شبانه مرا دیوانه کرده است.
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را می نویسم از عشق چون خیلی آن مهر و محبتت در اعماق دلم نشسته است
از نگاه پر از عشقت
من و تو در آن آشنا شدیم و شیفته قلبهای سرخ یکدیگر شدیم.
شاعر دنیا شدم
جاری می سازد
آغاز باریدن باران عشق...
دلتنگی های من! این دنیا نیست عزیزم
برای تو می نویسم.. برای تو می نویسم ... برای تویی كه تنهایی هایم پر ازیاد توست برای تویی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست.. وخاطرت هرگز از یادم جدا نیست در این زمانه ای که رسم عاشقی دلشکستن است ، در
این دیاری که بی وفایی سهم یک عاشق است ، در
این هیاهو و التهاب مرا عاشق خودت بدان! تا بی بهانه با من بمانی! درون چشمانم قطره های اشک که تصور میکنی بی وفایی دیده ایم! این خستگی را از وجودم رها کن ! نفس ، همنفس تو هستم گرفتار ما باش ! دارم تا ابد و برای همیشه . آن عشق مقدست می نویسم!
در این دنیایی که کسی قدر یک قلب عاشق را نمی داند ،
تو بیا و قدرم را بدان و اینک که مرا در آن قلب مهربانت اسیر
همیشه برایم بمانی! بیشتر از آنچه که تصور میکنی کلمه رویایی کن که منم دوستت دارم....
|
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |